برادری اسلامی سخنانی پوچ و بیمعنی نیست و همچون درختی بیثمر و حاصل به شمار نمیآید، بلکه برادری اسلامی حقیقتی انکارناپذیر است که حقوق و مسئولیتها و پیامدهایی را به دنبال دارد. در میان افراد جامعهی اسلامی محبت متقابل و بیشائبه جایگاه بلند و گستردهای دارد و آنهایی که تنها در راستای رضایت خداوند یکدیگر را دوست میدارند به درجات و منازل بلندی میرسند و در کنار پیامبران و شهیدان و صدیقان قرا رمیگیرند. از ابوهریره (رض) روایت شده که رسول خدا (ص) فرموده است: «یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ : ” أَیْنَ الْمُتَحَابُّونَ بِجَلالِی ؟ الْیَوْمُ أُظِلُّهُمْ فِی ظِلِّی یَوْمَ لا ظِلَّ إِلا ظِلِّی » « به حقیقت خداوند متعال در روز قیامت خواهد فرمود: کجا هستند آنانی که تنها به خاطر من یکدیگر را دوست میداشتند، تا امروز که هیچ پناهگاهی به غیر از من نیست ایشان را در زیر سایۀ خویش قرار بدهم.» برخی از حقوق و مسئولیتهای برادری عبارتند از: ـ سرکشی و دیدار دو طرفهی خویشاوندان و دوستان تنها در جهت خشنودی خداوند. پیامبر بزرگوار اسلام میفرماید: «مَنْ عَادَ مَرِیضًا أَوْ زَارَ أَخًا فِی اللَّهِ نَادَاهُ مُنَادٍ بأَنْ طِبْتَ وَطَابَ مَمْشَاکَ وَتَبَوَّأْتَ مِنَ الجَنَّهِ مَنْزِلًا» «هر کس به عیادت بیماری یا به دیدار برادر ایمانی خود برود، منادی او را بانگ میزند که راه درست و پاکی را در پیش گرفته و راه رفتنت مبارک باد، و جایگاهی را در بهشت برای خویش مهیا کردهای!» همچنین فرموده است: «هرگاه دو انسان یکدیگر را در راستای رضایت خداوند دوست بدارند، خداوند آن یکی را که بیشتر دیگری را دوست میدارد، دوست خواهد داشت.» از جمله مقدمات و زمینهسازیهای محبت و دوستی سلام و احوالپرسی است. ابوهریره (رض) از رسول خدا (ص) روایت مینماید که فرمودهاند: «لَا تَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتَّى تُؤْمِنُوا ، وَلَا تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا أَوَلَا ، أَدُلُّکُمْ عَلَى شَیْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ، أَفْشُوا السَّلَامَ بَیْنَکُمْ » «تا ایمان نیاورید به بهشت وارد نمیشوید، و ایمان نمیآورید تا یکدیگر را دوست نداشته باشید. میخواهید شما را به کاری راهنمایی کنم که اگر آن را انجام دادید همدیگر را دوست خواهید داشت؟ زیاد با همدیگر سلام و احوالپرسی نمائید.» زیرا سلام و احوالپرسی بسیاری از انگیزههای نادرست و کینههای نهفته و اسباب نارضایتی و دشمنی را از میان برمیدارد ،و دلها را پالایش و انسانها را به یکدیگر نزدیک مینماید، دلهایشان را به هم پیوند میدهد و محبت و همکاری و مهربانی را در میان آنان گسترش میبخشد. ـ یکی دیگر از مظاهر محبت و علاقهمندی فداکاری است. فداکاری یا ایثار این است که انسانی دیگر را بر خود ترجیح بدهد و مصالح برادر مسلمانش را بر مصالح شخصی خویش مقدم بدارد. به همین دلیل است که خداوند متعال اصحاب پیامبرش را میستاید که: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ » حشر/۹ «و آنان را بر خود ترجیح میدهند، هر چند که خود سخت نیازمند باشند.» در مورد سبب نزول این آیه روایتهای بسیاری از جمله روایتی از حضرت عمر بن خطاب (رض) نقل گردیده است که: «فردی کله پاچهای را به یکی از اصحاب رسول خدا (ص) هدیه داد، او به هدیه دهنده گفت: خانوادهی فلانی از ما بیشتر به این هدیه تو نیاز دارند ،و او را همراه کله پاچه نزد آن خانواده فرستاد. آنها نیز کسی دیگر را به او معرفی کردند و هدیه دهنده هدیهاش را نزد هفت خانواده برد و بار دیگر نزد اولین صحابی بازگشت؛ و پس از آن بود که این آیه نازل گردید.» روایت شده که حضرت عمر بن خطاب (رض) چهارصد دینار را در کیسهای قرار داد و آن را به پیش خدمتی داد و گفت: این را برای ابوعبیده بن جراح ببر ببین با آن چه میکند. او پول را نزد ابوعبیده برد و به او گفت: امیرالمؤمنین فرموده است که این پول را برای رفع نیازهای خود خرج کن. ابوعبیده گفت: خداوند او را مورد رحمت قرار دهد و او را مأجور گرداند. پس از لحظاتی پیش خدمتی را فراخواند و گفت: این هفت دینار را برای فلانی و این پنج دینار را برای فلانی ببر، و سپس همهی آن را میان نیازمندان تقسیم کرد. پیش خدمت حضرت عمر بن خطاب بازگشت و او را از اقدام ابوعبیده با خبر نمود. او دید که حضرت عمر کیسهای دیگر پر از دینار را آماده نموده است، و سپس به او گفت: این را هم برای معاذ بن جبل ببر و ساعاتی را در خانهی او بمان ببین با آن چه کار میکند؟ پیش خدمت همراه کیسه به خانهی معاذ بن جبل رفت و به او گفت: امیرالمؤمنین فرموده است این پول را برای نیازهای خود خرج کن. معاذ گفت: خداوند او را پاداش دهد و رحمت واسعهاش را از او دریغ ندارد. پس از لحظاتی پیش خدمتی را فراخواند و گفت: این مقدار را برای فلانی و این یکی را برای فلانی ببر، در این حال همسر معاذ نزد او آمد و گفت: ای معاذ! به خدا سوگند ما هم نیازمندیم، مقداری را هم برای خود ما باقی بگذار. او تقسیم دینارها را ادامه داد تا دو دینار از آن باقی ماند و آن را به خانمش داد. پیش خدمت حضرت عمر بن خطاب (رض) بازگشت و او را از ماجرا با خبر گردانید. حضرت عمر بن خطاب (رض) از این اقدام اصحاب بسیار شادمان گردید و فرمود: پیوند و احساس مسئولیت برادری یعنی این. میراث فرهنگی و تاریخی اسلامی پر است از این نمونههای بسیار ارزشمند و ماندگار، که جای آن دارد در میان دیگر ملتها و تمدنها، به آن همه بزرگواریها و افتخارات و همکاریهای اجداد پرهیزگار و بزرگوار خود احساس غرور و سربلندی نماییم. اینک به چند نمونهی افتخار آمیز دیگر توجه کنید: ـ زمانی که رسول خدا (ص) به مدینه مهاجرت فرمود، میان مهاجرین و انصار پیمان دوستی و برادری منعقد نمود، و هر یک از مردم انصار یعنی ساکنین اصلی مدینه، نیمی از دارایی خود را به برادر مهاجر خویش میداد، به گونهای که اگر فرد انصاری دارای دو خانه بود، به برادر ایمانی خویش میگفت: هر یک از آنها را که دوست میداری برای خود انتخاب کن، و اگر دو زن میداشت به او میگفت: یکی از آنها را برگزین تا او را طلاق بدهم تا تو با او ازدواج کنی! برای نمونه عبدالرحمن بن عوف (مهاجر) و سعد بن ربیع (انصاری) به توصیهی رسول خدا (ص) با یکدیگر پیمان برادری بستند، سعد بن ربیع آمادگی خود را یرای تقسیم دارایی و طلاق دادن یکی از دو همسر خود برای عبدالرحمن بن عوف اعلام نمود. اما عبدالرحمن بن عوف گفت: من به خاطر آنها از تو سپاسگزارم و دوباره آنها را به تو بخشیدم، امیدوارم اموال و دارایی و همسرانت برایت مبارک باشند. ابوسلیمان دارانی میگوید: «اگر همهی دنیا از آن من بود و همهی آن را به یکی از برادران ایمانی خود میدادم، آن را چیز زیادی نمیدانستم» همچنین میگوید: «هرگاه طعامی را به دوست و برادر نیازمند خود میدهم، لذت آن را در دهان خود احساس میکنم.» ـ روایت شده که رسول خدا (ص) همراه با یکی از اصحاب وارد نیستانی شدند و دو مسواک تهیه فرمود که یکی از آنها کج بود دیگری راست، رسول خدا (ص) آن یکی را که راست بود به همراه خود داد. آن صحابی گفت: یا رسول الله (ص) حق آن بود که این یکی را که بهتر بود برای خود نگه میداشتی. رسول خدا (ص) فرمود: «هرگاه دو دوست حتی چند ساعتی از روز را با هم باشند، در مورد این که آیا به راستی به مسئولیت برادری ایمانی خود در برابر او عمل کرده یا نه از او سوال میشود.» ـ روزی رسول خدا (ص) بر سر چاهی رفت تا برای استحمام خود آبی بیرون بکشد. حذیفه بن الیمان پردهای را به دست گرفت تا رسول خدا (ص) پشت آن استحمام فرماید، و پس از آن که حذیفه نیز خواست استحمام نماید، رسول خدا (ص) همان پوشش را به دست گرفت. حذیفه گفت: یا رسول الله (ص) پدر و مادرم فدایت شوند، این کار را مکن! اما ایشان تا پایان استحمام نمودن حذیفه ایستاد و آن پرده را یه دست گرفتند. ـ یکی از اصحاب رسول خدا (ص) به نام مسروق، بدهکاری سنگینی داشت و خیثمه نیز هم چون او مقداری بدهکار بود. مسروق بدون اطلاع خیثمه رفت و بدهی او را پرداخت نمود و خیثمه نیز بدون اطلاع از این موضوع، رفت و بدهی مسروق را پرداخت کرد! ابوالحسن نووی میگوید: «گاهی اصحاب رسول خدا (ص) لباسهای تن خود را دو تکه کرده و تکهای از آن را به دوست نیازمند خود میدادند.» ـ نقل شده که به خاطر حسادت تعدادی از کینهتوزان، برخی از پارسایان و صالحان را نزد یکی از حکام بردند. و در میان آنها ابوالحسن نوری هم بود. حاکم دستور داد گردن همهی آنها را بزنند. ابوالحسن پیش از همه داوطلبانه جلو رفت. وقتی علت این اقدامش را از او پرسدند، گفت: دوست داشتم این لحظات آخر و این فرصت را برای زنده ماندن به دوستانم بدهم! همین اقدام او باعث گردید که حاکم همهی ایشان را مورد عفو قرار دهد. ـ علی بن حسین خطاب یه مردی گفت: «آیا برادری شما در حدی هست که یکی از شما اگر نیازی داشت بدون اجازه برود و از جیب یا اموال برادر خود چیزی را بردارد؟ گفت: نه؟ علی بن حسین گفت: پس برادری شما ضعیف است.» ـ روایت شده که مالک بن دینار و محمد بن واسع در حالی وارد منزل ابوالحسن نوری شدند که او در خانه نبود. محمد سبد غذایی را که زیر تخت ابوالحسن نوری بود بیرون آورد و شروع به خوردن آن نمود. مالک گفت: محمد چه کار داری میکنی؟ چرا صبر نمیکنی تا صاحب خانه بیاید؟ چیزی نگذشت که ابوالحسن نوری آمد، وقتی که از اقدام محمد و اعتراض مالک با خبر گردید، گفت: ای مالک ما این گونه بودهایم و هیچ یک از ما با دیگری احساس بیگانگی نمیکرد، تا این که تو و امثال تو پیدا شدند. عالمان و اندیشمندان گفتهاند: هرگاه از برادر مسلمان خویش خواستی که برای حل مشکلی که داری تو را یاری بدهد و او اقدامی نکرد، بار دوم نیز او را باخبر کن، شاید آن را فراموش کرده باشد. اگر پس از آن برای یاری تو پا به میدان ننهاد، فاتحهی او را بخوان، و این آیه را به یاد بیاور که: «إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» انعام/۳۶ « تنها کسانی ( دعوت تو را ) میپذیرند که گوش شنوا دارند ( و از روی تدبیر و تفکّر سخنان را میشنوند . امّا اینان مردگان زندهنما هستند ) و خداوند مردگان ( چون ایشان را به هنگام رستاخیز از گورها ) برمی انگیزد . و پس از زندهشدن به سوی او برگردانده میشوند» ـ یکی از نیک مردان مشکل یکی از دوستان خود را حل و فصل کرد، و پس از مدتی دوستش با هدیهای نزد او آمد. به او گفت: این چیست؟ کفت: به خاطر کاری که برای من انجام دادی این هدیه را خدمت شما آوردهام. گفت: آن را برای خود بردار دوست گرامی! هرگاه از برادر ایمانی خود خواستی در مورد حل مشکلی تو را یاری دهد، و او از یاری تو خودداری کرد و سعی لازم را به کار نگرفت، برو وضویی بگیر و بر او نماز میت بخوان و او را از جملهی مردگان به شمار بیاور! ـ نیک مردانی بودهاند که تا چهل سال پس از مرگ برادر ایمانی خود، به خانوادهی او سرکشی نموده و مخارج زندگی ایشان را تأمین میکردهاند. و به گونهای ایشان را مورد توجه و حمایت قرار دادهاند که نبود پدر را احساس نمیکردهاند. حتی ایثارگریهایی را از ایشان دیدهاند که از سرپرست و پدر خود ندیده بودند. ـ گاهی برادران ایمانی صالح و پرهیزگار به خانهی دیگر برادران خود مراجعه نموده و از خانوادهی ایشان سؤال میکردند، روغن، نمک، آرد و… چیزی کم ندارید؟ کاری چیزی هست که برایتان انجام بدهم؟ و اگر کاری داشتند بدون آن که برادر دینی او خبر داشته باشد آن را انجام میدادند. امام غزالی در ارتباط با این گونه نمونههای ارزشمند ایمانی فرموده است: «با این کارها میتوان به وجود و میزان دلسوزی و مهربانی و برادری پی برد. و اگر برادر دینی باعث این دلسوزیها و احساس مسئولیتها نشود، هیچ خیری در او وجود ندارد.» ابوالحسن نوری میگوید: «برادران و خواهران ایمانی ما از خانواده و فرزندانمان برای ما عزیزترند، زیرا خانواده و فرزندان ما را به یاد دنیا میاندازند اما آنها آخرت را به ما یادآور میشوند.» ـ روایت شده که حضرت عمر بن خطاب (رض) روزی نزد رسول خدا (ص) بود و گاهی طرف راست و گاهی طرف چپ خود را نگاه میکرد. رسول خدا (ص) سبب آن را از او پرسید. گفت: دوستی دارم که هر چه نگاه میکنم نیست و مشتاق دیدار او هستم. رسول خدا (ص) فرمود: «هرگاه کسی را دوست داشتی نام او و پدرش را بپرس و آدرس منزلش را از او بگیر، و هرگاه بیمار شد به عیادتش برو و اگر کاری داشت او را یاری بده!» گفتهاند: هرگاه به دوست و برادر ایمانی خود گفتی برخیز، گفت به کجا، با او دوستی مکن! زیرا باید بدون سؤال تو را همراهی کند. ابوسلیمان دارانی گفته است: در عراق دوستی داشتم که هرگاه مشکلی برایم پیش میآمد نزد او میرفتم و میگفتم مقداری پول به من بده! او کیف پول خود را به من میداد و میگفت: هر مقدار که میخواهی بردار. روزی نیازی پیدا کردم و به او مراجعه نمودم. گفت چقدر میخواهی؟ همین سخن او شیرینی برادری با او را از کام من گرفت! حکیمان و اندیشمندان گفتهاند: هرگاه چیزی را از برادر ایمانی خود خواستی و گفت: برای چی میخواهی؟ به مسئولیت برادری خویش به خوبی عمل نکرده است!» برخی از مسئولیتهای برادری عبارتند از این که: ـ هرگاه تو را دعوت کرد، دعوتش را قبول نمایی. ـ هرگاه عطسه نمود، برای او نزد خداوند دعا نمایی. ـ هرگاه بیمار شد به عیادتش بروی. ـ هرگاه فوت کرد جنازهاش را تشییع نمایی. ـ خواستههای مشروع او را برآورده کنی. ـ هرگاه خواست او را اندرز دهی، از اندرز او خودداری ننمایی. ـ هرگاه حضور نداشت، از ثروت و حرمت او محافظت کنی. ـ هر چه را برای خود دوست میداری، برای او نیز دوست بداری. ـ و هر چه را که برای خود ناروا میشماری، برای او نیز ناروا بدانی. از ابوهریره (رض) روایت شده که رسول خدا (ص) فرموده است: «حَقُّ المُسْلِمِ عَلَى المُسْلِمِ خَمْسٌ: رَدُّ السَّلاَمِ، وَعِیَادَهُ المَرِیضِ، وَاتِّبَاعُ الجَنَائِزِ، وَإجَابَهُ الدَّعْوَهِ،وَ تَسمیِتُ العَاطِسِ» «مسلمان بر مسلمان دیگر پنج حق دارد: پاسخ دادن به سلام، عیادت بیمار، تشییع جنازه، قبول دعوت، و دعای خیر به هنگام عطسه» از انس بن مالک (رض) نیز روایت شده که رسول خدا (ص) فرموده است: « أَرْبَعٌ مِنْ حَقِّ الْمُسْلِمِینَ عَلَیْکَ أَنْ تُعِینَ مُحْسِنَهُمْ ، وَأَنْ تَسْتَغْفِرَ لِمُذْنِبِهِمْ ، وَأَنْ تَدْعُوَ لِمُدَبِّرِهِمْ ، وَأَنْ تُحِبَّ تَائِبَهُمْ» «مسلمانان بر توی مسلمان چهار حق و حقوق دارند: این که نیکوکاران مسلمانرا یاری دهی، برای گناهکاران طلب بخشش نمایی، و برای آنهایی که به مسئولیتهای خود پشت کردهاند، دعا کنی (که هدایت یابند) و توبه کنندگان را دوست بداری.» از ابوموسی أشعری هم روایت شده که رسول خدا (ص) فرموده است: «الْمُؤْمنُ للْمُؤْمِنِ کَالْبُنْیَانِ یَشدُّ بعْضُهُ بَعْضًا» «انسان مؤمن برای دیگر مؤمنان هم چون ساختمان است که قسمتهایی از آن قسمتهای دیگر را محکم نگاه میدارد.» از عبدالله بن عمرو روایت شده که رسول خدا (ص) فرموده است: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیَدِهِ» «انسان مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زیان او در امان باشند.» هم چنین فرموده است: «میدانید مسلمان کیست؟ گفتند: خداوند و پیامبر او بهتر میدانند. فرمود: مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. گفتند: مؤمن کیست؟ فرمود: کسی است که دیگر مؤمنان در مورد جان و مال خود به او اعتماد کنند و امانتدار به شمار آید. گفتند: مهاجر کیست؟ فرمود: کسی است که گناه را ترک کند از بدی دوری نماید.» روزی مردی پرسید: یا رسول الله (ص) اسلام چیست؟ فرمود: «أَن یَسلَمَ قَلبَکَ و یسلَمَ المُسلِمونَ مِن لِسانِکَ وَ یَدِکَ» «آن است که قلب تو تسلیم خداوند شود و مسلمانان از دست و زبانت در امان باشند. » ابوهریره (رض) به رسول خدا (ص) عرض کرد: یا رسول الله (ص) چیزی را به من بیاموز که از آن بهرهمند شوم. رسول خدا (ص) فرمود: «موانع مزاحم را از سر راه مردم بردار.» هم چنین فرموده است: «لَا یَحِلُّ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یُشِیرَ إِلَى أخیه بنظره تؤذیه» «نگاه کردنی که موجب آزردگی انسان مسلمانی شود، روا نیست.» «مَنْ حَمَلَ عَلَیْنا السِّلاَحَ فَلَیْسَ مِنّا» «هر کس علیه ما دست به اسلحه ببرد، جزو ما مسلمانان نیست.» هم چنین فرموده است: «لا تَرْجِعُوا بَعْدی کُفَّارًا یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقابَ بَعْضٍ» «پس از من به کفر باز نگردید که عدهای گردن عدهای دیگر را بزنید.» «لا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلاثِ لَیَالٍ ، یَلْتَقِیَانِ ، فَیُعْرِضُ هَذَا ، وَیُعْرِضُ هَذَا ، وَخَیْرُهُمُ الَّذِی یَبْدَأُ بِالسَّلامِ» «برای هیچ مسلمانی روا نیست که بیش از سه شبانهروز با برادر و خواهر مسلمان خود قهر کند، و وقتی به هم میرسند از یکدیگر روی برگردانند، بهترین آنها کسی است که پیش از دیگری سلام و احوال پرسی را آغاز کند.» روایت شده که: « هر کس مشکلی از مشکلات مسلمانان را برطرف کند، خداوند مشکلات روز قیامتش را برطرف مینماید» خداوند متعال فرمودهاند: «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» نور/۶۳ «آنان که با فرمان او مخالفت میکنند ، باید از این بترسند که بلائی ( در برابر عصیانی که میورزند ) گریبانگیرشان گردد ، یا این که عذاب دردناکی دچارشان شود» خداوندا از پیشگاه با عظمتت میخواهیم که ما را از حسن اخلاق بهرهمند فرمایی و به ما توفیق دهی که همهی اهل ایمان را دوست بداریم و از هیچ خدمتی به ایشان دریغ نورزیم. خداوندا! ما را از کینه نسبت به آن ها و اذیت و آزارشان دور بدار. منبع: رشد و بالندگی در مدرسه نبوی/ مؤلف: عبدالقادر شیخ/ مترجم: عبدالعزیز سلیمی
نظرات